، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 11 روز سن داره

مانی مامانی

۲ماهگی مانی

سلام عزیزم ،امروز ۲ماهه شدی کوچولوی من، جالب اینجاست که ۲ماهگی تو مصادف شد با پنجمین سالگرد عقد من وبابایی😊 چقدر خوشحالیم که امسال تو سالگرد عقدمون یه فرشته کوچولوی ۲ماهه داریم این بهترین وبزرگترین هدیه ایه که خدا بهمون داده،  عزیزم این روزها هم برای تو وهم ما خیلی سخت میگذره آخه تو کوچولوی ماه ما بخاطر ریفلاکست شبها اصلا خوب نمیخوابی و اکثر شبها تا ساعت ۴و۵صبح بیداری وما رو دوشمون میچرخونیمت نمیدونی چقدر من و بابایی دلمون برات کبابه،تمام آرزومون اینه که تو زودتر خوب شی،البته دکتر گفته این مشکلو اکثر نوزادها دارن و دوره اش که طی بشه خوب میشی ولی ما واقعا طاقت گریه هاتو نداریم ،اونم اون گریه های سوزناکی که شبها میکنی. من خیلی شبها ...
29 مرداد 1393

چهل روزگی پسر دلبندم

باورم نمیشه عزیزم ،امروز چهل روزه شدی . چهل روز نفس گیر گذشت،خیلی سخت و خیلی شیرین بود، الان که فکرشو میکنم باورم نمیشه منی که اینقدر خوش خواب بودم تو این مدت چه شب بیداریها که نداشتم ولی با وجود نازنین تو اصلا احساس خستگی نمیکردم، تو این مدت ۱۵روز خونه مامانی بودیم باقیشم مامان پروین اومد پیشمون موند، مامان بزرگهات واقعا تو این مدت برات سنگ تموم گذاشتن وحسابی برات زحمت کشیدن عزیزم حالا دیگه یه کم جون گرفتی وهر روز داری شیرین تر میشی ،از۲۲روزگی شروع کردی به خنده های ارادی تو بیداری ،از۱۵ روزگی سرتو به دنبال اشیا و بخصوص جغجغه میچرخونی و دنبال میکنی، حالا دیگه چهره های آشنا رو میشناسی و بهشون لبخند میزنی، منو که میبینی لبخندمیزنی و دست و ...
8 مرداد 1393
1